خدایا لطفن بابام امشب نره مشهد :(
هوا بدجور بارونیه.....
+الان وقته مُردن بود آخه؟
+یه ذره عقلشون نرسید تشیع جنازه رو بندازن یکم عقبتر، اونا از تهران باید بیان، بابای من از شاهرود...میزاشتن واس پس فردا آخه :(
+شبا که اینجوری بارون میاد، صدای رعد و برق میاد، اشکای منم همینجوری باهاش میاد
+خدایا بابام بزاره صُب بره مشهد :(
+این ژن لامصبه "نگرانی" نمیدونم از کی به من رسیده آخه ... خیلییییی هم دُزِش بالاس .....
ز زدم دوستم گفت تو اتوبوسم دارم میام شاهرود، با یه لحنی گفتم اتوبوس؟؟؟؟؟ بیچاره سکته کرد :-S الانم اس دادم پرسیدم دیدم رسیده خداروشکر
+نفیسه میدونه دیگه، کافیه یکم فرزاد دیر جواب اس بده .......
+هنوزم یادم نرفته همین نگرانی های الکیم باعث شد عید اونجوری شه :(
+ینی حتی وبایی که میخونم، یه دفعه نیان دیگه،نگرانشون میشم :-
+فرزادمم سرش درد میکنه :( زوده زود خوب شه لطفن :( خیلی دوسش دارم، خیلی........